فیلم آموزشی
مهارت های زندگی (مهارت نه گفتن)
حجم:15.27مگابایت
تصمیمات گذشته ما نقش بسیاری در وضعیت حال حاضر ما داشته اند و تصمیماتی که امروز میگیریم در وضعیت آینده ما بسیار تاثیر گذار خواهد بود.بنابراین لازم است آگاهی بیشتری نسبت به تصمیمات و انتخابهایمان پیدا نماییم.مهارت تصمیمگیری یکی از مهارتهایی است که به افراد کمک میکند تا در موقعیتهای مختلف، تصمیمگیری به اقدام یا انصراف از رفتارهای پرخطر را دریافته، عواقب و پیامدهای اقدامی را قبل از انجام آن درک نموده و بتوانند تصمیم سالمی بگیرند که سلامت خود را تضمین نمایند. در زندگی روزمره افراد مختلف مدام در حال تصمیمگیری هستند. اما میدانیم و میبینیم که برخی از تصمیمگیریها، تصمیمگیریهای سالم و بیخطری نیستند.
آیا روشهای تصمیمگیری مختلفی وجود دارد؟ اگر چنین است کدام تصمیمگیریها صحیح و کدام ناسالم است؟ بله روشهای مختلف تصمیمگیری وجود دارد که فقط یکی از آنها سالم است و سایر انواع تصمیمگیریها به گونهای است که به مشکلات دیگری ختم میشود. در اینجا به طور خلاصه به تعدادی از انواع تصمیمگیریها اشاره میشود:
انواع تصمیمگیری
1. تصمیمگیری احساسی: در این نوع از تصمیمگیری زیربنای تصمیمها، احساسهای آگاهانه و یا ناآگاهانه افراد است. احساساتی مانند ترس، شرم، خشم، احساس گناه یا عذاب وجدان، احساس مسئولیت بیدلیل یا غیرمنطقی یا افراطی و مطرودی از این دست، اساس و پایه تصمیمگیری قرار میگیرند. این در حالی است که احساسهای انسان زودگذر است و نمیتواند مبنای تصمیمگیری باشد.
زیربنای تصمیمگیری باید تفکر آن هم از نوع تفکر نقاد باشد (تفکر نقاد آن است که فرد در مورد اطلاعات، گفتهها، نظرات و پیشنهادات ارزیابی و مطالعه کند و هیچ اندیشه و پیشنهاد نظری را بدون ارزیابی و مطالعه، نه ردکند و نه بپذیرد). ناآگاهی از اصول تصمیمگیری و ضعف در توانایی تفکر نقاد و تصمیمگیری منجر به تصمیمگیری احساسی میشود. در مثالهای بالا مشاهده شد که ندا از ترس اینکه دوستش را از دست بدهد، تصمیم گرفت که با دوستش همراه شود و اقدامی را آغاز کند که بسیار پر خطر بود.
. تصمیمگیری اجتنابی: در این نوع تصمیمگیری فرد سعی میکند تا آنجا که امکان دارد تصمیمگیری را به تعویق بیاندازد. کار امروز را به فردا انداختن نمونۀ مشخص این نوع تصمیمگیری است، معمولاً زیر بنای این تصمیمگیری ترس و اضطراب است.
3. تصمیمگیری مطیعانه: در واقع در این نوع تصمیمگیری، فرد خود تصمیمی نمیگیرد، بلکه مطیعانه تصمیمیکه دیگران گرفتهاند را، اجرا میکند. معمولاً این افراد از این نوع ذهنیت خاص استفاده میکنند که چون دیگران کار خاص را انجام میدهند، ما هم انجام میدهیم یا همه این کار را میکنند ما هم مثل دیگران. نکتۀ مهم آن است که این نوعی سفسطه بیش نیست. اگر کاری ناسالم یا پرخطر است اینکه همه آن کار را انجام دهند، دلیل بر مجاز بودن یا بیخطر بودن آن کار نیست. در مثال بالا احسان با مشاهدۀ آنکه دیگران قرص مضری را مصرف میکنند، شروع به مصرف کرد بدون آنکه نقادانه فکر کند که آیا ضرری متوجۀ او هست یا نه؟
4. تصمیمگیری تکانشی: در این نوع تصمیمگیری، فرد بدون آنکه به خود اجازۀ فکرکردن بدهد، به صورت ناگهانی تصمیم خاصی را میگیرد. به عنوان مثال تصمیم زن و شوهر جوانی که در دوران عقد قرار دارند، زمانی که اختلاف نظری پیش میآید و بحث بالا میگیرد، به یک باره تصمیم میگیرند که از یکدیگر جدا شوند. بنابراین از ویژگیهای تصمیمهای تکانشی این است که با عجله و شتابزده صورت میگیرد و به همین دلیل فرد فرصت فکرکردن ندارد و این نوع تصمیمگیری مشکلات متعدد و فراوانی به دنبال دارند.
5. تصمیمگیری منطقی: تنها تصمیمگیری سالم، تصمیمگیری منطقی است که براساس تفکر، ارزیابی و مطالعه صورت میگیرد.
کمک کردن به دیگران خوب است. اما به این شرط که به کارها و برنامه های خود، پیش و بیش از کمک به دیگران توجه داشته باشید. تصور کنید که از شما درخواست می شود به حل یک مشکل کمک کنید. ممکن است مشکل مذکور در مدت زمانی کوتاه رفع شود؛ اما در اغلب اوقات چنین درخواست هایی دو تا سه ساعت و حتی تمام روز شما را اشغال می کنند. در چنین وضعیتی شما به ناگاه متوجه می شوید که بسیاری از امور روزانه تان عقب افتاده اند، در حالی که تنها با یک «نه» ساده می توانستید کمک به حل مشکل را حداقل به زمانی دیگر موکول کنید.
برای بسیاری از افراد، «نه!» گفتن، امری سخت و حتی غیرممکن بوده و هست. ناتوانی افراد در پاسخ منفی به درخواست های سایرین، دلایل زیادی دارد. برخی می خواهند با پاسخ مثبت، خود را فردی مهربان و دوستی وفادار جلوه دهند. رودربایستی در روابط فردی، فامیلی و اجتماعی نیز دلیلی دیگر بر این ناتوانی است.
به علاوه، در جامعه و خصوصاً فرهنگ ایرانی، بسیاری از افراد، «نه» شنیدن را نوعی بی احترامی و کم توجهی به خود به حساب می آورند. این در حالی است که توانایی یک فرد در پاسخ منفی به درخواست های خاصی که سایرین از وی دارند، در واقع یک قابلیت مهم و اساسی است.
در این مطلب به مهمترین علل ناتوانی افراد در «نه» گفتن می پردازیم و سپس راه های انجام آن را نیز بررسی می کنیم.
چرا «نه» گفتن سخت است؟
باید سعی کنید «نه» گفتن را یاد بگیرید. در واقع باید بتوانید درک درستی از موقعیت و شرایط داشته باشید تا موفق به کسب این ‘مهارت’ مهم شوید.
برخی شرایط سخت برای «نه» گفتن عبارتند از:
۱- احساس نیاز در یاری رسانی به دیگران: افراد مهربان و خوش قلب به صورت غریزی، کمک به سایرین را دوست دارند. حتی اگر این کمک به قیمت از دست رفتن زمان برای انجام کارهای خودشان تمام شود.
۲- ترس از بی احترامی: بسیاری از افراد، از ترس اینکه «نه» گفتن ممکن است بی احترامی به حساب آید، از انجام آن طفره می روند. این فرهنگ غلط به طور کل در آسیا -و خصوصاً ایران- بسیار شایع است.
۳- سازگاری: دلیل دیگر تایید و قبول درخواست های دیگران، این است که نمی خواهند اینطور تصور شود که با رفتارهای گروه، بیگانه و ناسازگارند. در واقع آنها دوست دارند به سرعت از سمت افراد یک گروه (خانواده، گروه دوستان، همکاران و …) به عنوان فردی همگرا پذیرفته شوند.
۴- ترس از درگیری: برخی افراد از ترس درگیری و خشم درخواست کننده، قدرت پاسخ منفی و رد درخواست آنها را ندارند. این افراد از هر برخوردی دوری می کنند و همیشه نگران عواقب مخالفت یا رد درخواست سایرین در آینده هستند.
۵- نگرانی ِ از دست رفتن فرصت: گاهی اوقات ممکن است اینگونه تصور شود که یک درخواست فرصتی است که نباید از دست داد. برای مثال اگر از فردی درخواست شود که به بخش دیگری از شرکت منتقل شود، علاوه بر اینکه او نمی خواهد دوستانش را در بخش فعلی ترک کند، تصور اینکه فرصت پیش آمده هم دیگر پیش نمی آید، او را آزار داده و «نه» گفتن را برایش سخت می کند.
۶- ترس از خراب شدن پل های پشت سر: رو دربایستی و نگرانی از اینکه رد یک درخواست باعث خراب شدن پل های پشت سر و قطع روابط شود نیز علت مهم دیگری در ناتوانی برای «نه» گفتن به حساب می آید.
ادامه این مطلب برای کسانی است که در شرایط وصف شده قرار گرفته و از «نه» گفتن باز مانده اند. اگر چنین هستید، در مرحله اول باید سعی کنید به خود بقبولانید که «نه» گفتن نشانه بی ادبی یا طفره روی از کمک به سایرین نیست. «نه» گفتن به معنی از دست رفتن آینده و روابط هم نیست.
تمام این تصورات، زاییده ذهن ما و تاثیر فرهنگ عامه و غالب بر ماست.
در واقع «نه» گفتن، احترام به زمان و ارزش دادن به خود شما است. شما باید بتوانید اولویت ها را در کنار هم گذاشته و نیاز های خود را بسنجید. و پس از آن، نسبت به نوع پاسخ دهی به درخواست افراد مختلف، عکس العمل صحیح نشان دهید.
7-راه ساده برای «نه» گفتن
قبل از هر چیز، باید بپذیرید که «نه» گفتن حق شماست. اگر بتوانید «نه» گفتن را در شرایط صحیح تمرین کرده و انجام دهید، در مدتی کوتاه متوجه می شوید که به آن بدی که فکر می کنید هم نیست. بقیه کم کم شما را درک می کنند و مقاومت نشان نمی دهند. نگرانی از «نه» شنیدن ِ افراد از طرف ما، در واقع فقط یک نگرانی بی مورد و فرضی است.